سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از عدالت نبود حکم نمودن به گمان . [نهج البلاغه]
بیستجان لنجان
 
زن ذلیل

حتما شما هم این کلمه را زیاد شنیدید. " زن ذلیل "

چرا برخی آقایون به مردهایی که به همسرانشون احترام می گذارند و کمکشون می کنند نسبت "زن ذلیل" می دهند؟!

درسته که غالباً این نسبت را به شوخی به همدیگه می دهند ولی چرا در این مورد این واژه به کار میره؟! چرا مردی که برای زنش ارزش قائل میشه و بهش بها میده تو دسته ی " ز.ز " ها شمرده میشه!

آقایون با هم قرار میگذارند که جمعه این هفته تشریف ببرند تفریح، یکی شون میگه اجازه بدید اول با همسرم مشورت کنم ببینم رضایت میده من باهاتون بیام یا نه! آخه شاید برنامه دیگه ای برای روز جمعه داشته باشه! و بقیه شروع میکنند به مسخره کردن دوستشون که بابا تو دیگه چقد زن ذلیلی! بی خیال زن و بچه بیا یه روز با هم خوش باشیم!خیلی از آقایون کار کردن در منزل را برای خودشون ننگ می دونند و به مردهایی که در کارهای منزل به همسرشون کمک می کنند نسبت های زشتی می دهند و مسخره شون می کنند و به اونها میگن "زن ذلیل".

الحمدلله همسر من جزو این دسته از آقایون نیست و برای همسرش ارزش و احترام خاصی قائله.

همسرم دیروز روایتی رو برام خوند که قبلاً هم در برنامه سمت خدا از زبان یکی از اساتید شنیده بودم ولی چون منبعش را نداشتم نمیتونستم اینجا بذارم. امروز تصمیم گرفتم روایت را برای شما نقل کنم بلکه مفید واقع بشه. نمیدونم چند درصد آقایون در کارهای منزل به خانمشون کمک می کنند ولی فکر کنم بعد از خوندن این روایت درصدشون بالاتر بره. وقتی حضرت علی علیه السلام در کارهای منزل به همسرش کمک میکرده دیگه مردهای مسلمان ما نمیتونند کار کردن در منزل رو ننگ و عار بدونند.

و  امّا روایت بدین شرح است:

روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به منزل حضرت علی علیه السلام آمدند، در حالی که آن حضرت عدس پاک می کرد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز در کنار دیگ غذا نشسته بود.

رسول اکرم (ص) فرمود: بشنو ای ابا الحسن! آنچه می گویم امر خداست که هر مردی به همسرش در کارهای منزل کمک و یاری نماید،خداوند به تعداد هر مویی که در بدن اوست، یک سال عبادت که روزهای آن را روزه و شب هایش را عبادت نموده است، برای وی می نویسد و پاداش صابرانی چون یعقوب، داوود و عیسی علیهم السلام را به او می دهد.

ای علی! هر کس در خانه، مشغول خدمت به عیال شود و از یاری او مضایقه نکند، خداوند اسم او را در دفتر شهدا می نویسد و در هر روز و شب ثواب هزار شهید را برای او می نویسد و به هر قدمی که بر می دارد، اجر و پاداش حجّ و عمره را دارد و ثواب هزار جهاد و عیادت هزار مریض و هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و سیر کردن هزار گرسنه و پوشاندن هزار برهنه و انفاق هزار اسب در راه خدا به او می دهد.

کمک کردن به زن در خانه، بهتر از خواندن تورات، انجیل، زبور و قرآن است و از آزاد کردن هزار اسیر و انفاق هزار شتر به مساکین بهتر است و چنین کسی پس از مرگ در بهشت خواهد بود.

منبع روایت: بحار الأنوار - ج 101 - ص 132 ؛ آثار الصادقین - ج 15 - ص 300

منبع:وبلاگ پیاده تاعرش


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/6/6:: 8:48 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ